به نام خدایی که در این نزدیکی است
آی مرد پیر کهنه خر
خاطرات کهنه چند ؟
گوشه های خاک خورده ی دلم
چند خاطره شکسته است
دستهای ترد و نازک دلم
وقت پاک کردنش ببین
زخمی و بریده و شکسته است
در میان این شکسته ها
لکه ی کثیف چند چای تلخ و بی شکر
روی میز صبح های من
ظهرهای خسته و بدون حوصله
زیر سایه ی درخت های گنگ وبی ثمر
چند تا غروب غمزده
بی شکیب و بی هنر
روی بوم روزهای زندگی شتک زده!
پنج طاقچه سحر ،
پرز نامه های بی جواب من به آسمان
هفت جعبه رنگ خشک
چار تا نماز بی رکوع
چند تا سپیده بی وضو
هشت تکه روز بی بهشت
گوشه گوشه ی دلم
مانده و کپک زده
آی مرد کهنه خر بیا
کهنه خاطرات من ببر
گونی بزرگ خود بیار
خاطرات کوچک و بزرگ من بخر
دل برای سال نو
خوب خود را تکانده است
یک سبد شکوفه ی دعا
روی سنگ فرش زندگی
قطره قطره گل چکانده است
به نام خدایی که در این نزدیکی است
آه ! آدم ها
که کنارتان نفس می کشم
و سخت نفس کم می آورم؛
کنار شما هوا شکل هوای تهران است
وقتی باران به فریادش نمی رسد !
آلوده ، سمی... !
آه آدم های فرشته صورت ،
لبخند های مصنوعیتان ،
مرا به یاد گل های پارچه ای می اندازد
بی عطر ، بی زندگی !
نمی دانید
چه قدر سردم می شود
کنار نگاه هایتان !
و چه کویری است
سرزمین صداقت هایتان
و چه خشک است دریای مهربانی تان!
خم می شود قد اعتمادم
در فراق راستی ودرستی حرفهاتان
وترک می خورد شیشه ی احساسم
در یخبندان دورویی هایتان !
و می شکند ساقه ی ترد دلم
در کوران بی معرفتی هایتان !
و گم می شوند رنگ های دنیا
در نگاه سیاه و سفیدتان !
مهربانی هایم حلالتان !
مهربانی صادقانه ای اگر داشتید ...حرامم باد !
به نام خدایی که در این نزدیکی است
دلتنگ لحظه هایی هستم که از چارچوب قاب تلویزیون 14 اینچ سیاه و سفید می آمدی و
همه چشم می شدیم و گوش...! تا تو لب به سخن بگشایی .
امواجی که لبخندت را میان ما می آوردند ،
آیا هیچ وقت قصه ی محبت ما را برایت روایت می کردند ؟
دست که برایمان تکان می دادی ،
قاصدک ها از سرانگشتانت آزاد می شدند
تا خبر بهار را به سرزمین قلبهامان مژده دهند
نگاه نافذت که از راه می رسید ،
راه بر هر چه بدی است بسته می شد ،
کدام خوشبختی از این بالاتر که دست تقدیر مرا در زمانه ای نشاند ،
که تو نفس کشیدی و ایمان را فریاد کردی ؟
پ.ن :
در این روزهای که یاد امام و شهدا فضای وطن را پر کرده ، سخت دلتنگ امامم ،
"چون که گل رفت و گلستان شد خراب
|
|
به نام خدایی که در این نزدیکی است
به نام خدایی که در این نزدیکی است
به نام خدایی که در این نزدیکی است .
قاصدک ! منتظر بارانم
غیر از این هر چه خبر آوردی ،
از همان راه که تا خانه ی من آمده بودی ،... برگرد !
پ.ن: اللهم عجل لولیک الفرج
به نام خدایی که در این نزدیکی است
با این که همه ی روزهای خدا زیبایند ولی بعضی از روزها زیباترند
مثل روز تولد تو !
زهرا جان زندگی هدیه ی خداست ، قدرش رابدان
برایم خیلی عزیزی و بهترین ها را برایت آرزو می کنم
تولدت مبارک عزیزم
به نام خدایی که در این نزدیکی است .
میلاد پیامبر مهربانی (ص) و حضرت امام جعفر صادق (ع) بر همگان مبارک باد
یک آسمان نـور وشگفتی را جهان، یکبـاره باور کـــرد
وقتی که تو در ظلمت بی انتهای کهکشان ها پانهادی
به نام خدایی که در این نزدیکی است
آغاز امامت مولایمان حضرت مهدی عج بر همه ی عاشقانش مبارک باد
صبح است
دوباره عهد می بندم
و چشم هایم را روی ِعهدهای شکسته ی دیروز می بندم!
آهسته می گویم :
شکستنی است با احتیاط....... !
....وبسته ی عهد امروز را هم اینگونه می بندم !
پ.ن : العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان !
به نام خدایی که در این نزدیکی است
آتشی بردار ، گرمشان کن !
هیچ وقت روی خورشید را ندیده اند
سنگهای درون غار !