سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام خدایی که در این نزدیکی است 

 

 

 

آسمان آبی بود 

ساده چون آزادی

ما به هم شعر تعارف کردیم 

شعرها مان همه آب

قافیه  باران بود 

بیت ها غرق غزلخوانی باران بودند

 

 

همه چیز عالی بود !

گاه گاهی شاید

مصرعی گل می کرد 

روی دلتنگی آب !

 

در ردیفی از گل

عشق پیدا می شد

چشمه ای می جوشید 

روی دستان سپید گل سرخ 

 

حیف اما دیگر 

آسمان صاف نبود 

تکه ای ابر میان دل او پیداشد 

نرم اما دلگیر ...

آسمان صاف نشد ...

قطعه ای ابر هنوز 

می دود تا ته آسودگی اش 

می پرد از لب چشمانش خواب 

تکه ای ابر هنوز 

می نشیند سر راه خورشید

تکه ای ابر هنوز... !

 

 



برچسب‌ها: موزون
+ تاریخ جمعه 92/1/9ساعت 2:50 عصر نویسنده جویبار | نظر

 

به نام خدایی که در این نزدیکی است 

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها

 

درد تــو آتش می زنـــد بــر داغ کوچه 

آه تــو جاری شــد میــان بـــاغ کوچه 

از آسمان می ریـــزد انگــاری دوبـاره

مشتی جنون بر خاک های داغ کوچه

 

پ.ن : ایام فاطمیه تسلیت باد . 

 

 



برچسب‌ها: موزون
+ تاریخ دوشنبه 92/1/5ساعت 7:55 صبح نویسنده جویبار | نظر

به نام خدایی که در این نزدیکی است 

jamkaran

 

 

دیروز پر کشیده بود دلم به دیدار آسمان 

بی هیچ توشه شداز شوق ، خریدار آسمان 

 

یک شاخه گل ، پر از ابرهای روشن و سپید 

می رفت تا که بـِرویَد  ، پس ِ دیوار ِ آسمان 

 

مثل کبوتر بی چاره ،پـی‌ ِ آب ودانــه نیست 

این دل که بوده همه عمر ،خریــــدار آسمان 

 

بــاران که می رسید از آن سوی ابــرها 

زل زد دلــم  به دیده ی بیــدار آسمـان 

 

خورشید به چراغانی آیــینه ها دمـــید 

آیینه چون سرحلاج شده بردار آسمان 

 

دنیا پر از غـزل و شـــور و شـعر بــود 

وقتی دلم نشست پای سپیدارآسمان

 

پ. ن: سال نو برهمگان مبارک

پ.ن : عکس  از واله ی عزیز، یکم فروردین 1392 آسمان جمکران  

 

 

 



برچسب‌ها: موزون
+ تاریخ جمعه 92/1/2ساعت 2:5 عصر نویسنده جویبار | نظر

 

به نام خدایی که در این نزدیکی است 


 

می خواهم از تب و از غم ننویسم ،نمی شود 

هر روز ، از شب و ماتم ننویســم ،نمی شود 

بی پا و سر، بی بال و پــَر ، به بیابان دویده دل ! 

می خواهم از هبوط یک آدم ننویسم ،نمی شود 

 



برچسب‌ها: موزون
+ تاریخ شنبه 91/12/5ساعت 11:40 عصر نویسنده جویبار | نظر

به نام خدایی که در این نزدیکی است 

e15.jpg

 

جمعه ها با این که  خود آیینه اند 

مثل زخمــی در درون سینـــه اند

 

 جمعه ها رنگ زمین خاکی تر است 

آسمان از دوری ات شاکی تر است

 

جمعه ها گل می کند نرگس به باغ 

لاله می خــــواند غزل های فـــــراق  

 

جمعه ها زخم دلــــم وا می شود 

مثل آدم ، مثـــــل حــوا مـی شود 

 

جمعه ها نالان و گریان می شویم 

ندبه خوان ، زار و پریشان می شویم

 

جمعه ها عاشق تــر از پروانه ایم 

هر غروبش ، شکل یک دیوانــه ایم 

 

جمعه ها را با تو پیمان بسته ایم 

از همه دنیای فانی خستــه ایم 

 

جمعه ها اسپنـــد و قرآن و دعـــــا 

منتظرهستیـــــم: الـــــــــوعده وفا !

 



برچسب‌ها: موزون
+ تاریخ جمعه 91/11/27ساعت 10:30 صبح نویسنده جویبار | نظر

به نام خدایی که در این نزدیکی است 

ردـّپاهای تو برساحل بود ...

دل من دریا شد 

رفتنت طوفانی 

در دلم بر پا کرد 

.

.

 موج برداشته این دریا باز 

ردـّپاهایت را ،

برده تا اقیانوس 

ردـّپاهایت نیست ،

روی شنها اما 

آب هرجا باشد ، ردپایت آنجاست 

.....

پ.ن : سالروز رفتنت نزدیک است و من بی قرارم ...

پ.ن : هر جا" روشنی" هست یاد تو می افتم !



برچسب‌ها: موزون
+ تاریخ پنج شنبه 91/10/28ساعت 10:12 صبح نویسنده جویبار | نظر

 

به نام خدایی که در این نزدیکی است 

 

آه واژه ها چقدر ساکتید! 

گوش من

 پر از صدای اضطراب شاخه ها

درپس سرود باد ،

رنگ زرد صورت درخت 

از شنیدن وداع برگ

گوش من پراست....

 

آه واژه ها چقدر ساکتید!

گوش من پر است 

 از شتاب کند  لحظه های درد  

در پی شنود حرفهای سرد 

گوش من پر از ندای شب 

در هوای گرگ و میش صبح 

گوش من پر است ....

 

آه واژه ها...!

برای این سکوت سرد

مرگ چند قطعه و غزل ،

مرگ چند مثنوی به جان خریده اید ؟

 



برچسب‌ها: موزون
+ تاریخ یکشنبه 91/10/10ساعت 3:27 عصر نویسنده جویبار | نظر

به نام خدایی که در این نزدیکی است 

عکسهای دیدنی قطرات شبنم در طبیعت

 

دور ذهن خسته ام 

خطی از ترانه می کشم 

توی خط بسته اش کنون ، 

یک سبد بهانه می کشم 

یک سبد بهانه رنگ تو 

توی کوچه ها،شبانه می کشم 

آرزوی بودنت برای من

بغض می شود چرا ؟

یک سبد بهانه را 

اشک می برد کجا ؟

سیل می شود چرا ؟

 

پ. ن :دلم مدام بهانه ی تو را می گیرد 

تویی که از همه نزدیکتری !

 

 



برچسب‌ها: موزون
+ تاریخ سه شنبه 91/9/21ساعت 11:28 عصر نویسنده جویبار | نظر

به نام او که در این نزدیکی است .


آری از جنس نبودن ، بودم 

قطره ای  مهر نگاهت بارید  

پر پرواز گرفتم با تو 

من و آغاز پریدن با گُل 

من و پروانگی ام گِـرد تو 

من از آغاز ازل ،  پروانه ...

تا به آغوش ابد ، دیوانه ... 

راستش را به تو می گویم ، گل !

صخره و کوه نبودم خانه 

من و باغ و بستان 

من و دشت  و گلزار 

کی ؟ کجا طاقت این طوفانها ؟

بـــــــــــــال یک 

پــ ــ‌‌ ـروانـــ ـــ ـــ ـــه !

 

پ. ن: امروز با وجود همه ی طوفان ها لبخند می زنم 

فقط به خاطر تو که مهربانی ات را لحظه ای از من نگرفتی ... خدای خوب من !

پ.ن : زمینی شدن شاید حس خوبی نداشته باشد ، اما معجزه بودن حس قشنگی است . 



برچسب‌ها: موزون
+ تاریخ پنج شنبه 91/9/9ساعت 8:30 صبح نویسنده جویبار | نظر

 

به نام خدایی که در این نزدیکی است 

من میان کوچه ها عشق تو را گم کرده ام 

در کنارم هستی و چشم تو را گم کرده ام 

خط خطی کردی زمین و آسمان را من ولی

محو باران گشته ام ، مشق تو را گم کرده ام! 

 

 

پ.ن : فقط غرض بیان احساسم بود تو این روز بارونی  !


 



برچسب‌ها: موزون
+ تاریخ سه شنبه 91/8/23ساعت 3:4 عصر نویسنده جویبار | نظر

دعای عظم البلا