به نام خدا

خانه تکانی تمام شده فقط مانده این دل ...

اشکهای من برای شستن این همه آلودگی کافی نیست 

دست های تورا می طلبد آقا جان !

دست هایت را از من دزیغ نکن 

دریغ نکن ... 

نگاهت را از من نگیر آقا!

نگاه مهربانی که در ذهن لحظه های ازدست رفته ی ندبه مانده است 

 دل های شکسته ، دیدن ندارد ؟...

چشم های اشکبار ، خریدن ندارد ؟

صورتی خیس ، زیر باران شرمندگی ....

آه ! ..دیدن ندارد ؟ خریدن ندارد؟ 

نگاهت را از من نگیر مولا ی مهربانی ها ...

 

پ.ن: کسی آیا برای دلم دعا نمی کند ؟ ....

پ.ن : کسی آیا برای دلم دعا نمی کند ؟ 

پ.ن: آآآآآآآآآآآآآی کجایند دوستان مهربان من ؟

آآآآآآآی کجایی مهربانترین دوستانم ؟

کجایی مهربانترینم ؟  

درد نوشت : دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی...



برچسب‌ها: دلنوشته های جویبار
+ تاریخ جمعه 90/12/26ساعت 8:49 صبح نویسنده جویبار | نظر

دعای عظم البلا