سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام خدا

شهید احمدی روشن و گنجشکش

چه سری است در لبخندت که لحظه ای از پیش چشمانم دور نمی شود ؟

چه رازی است در عمق نگاهت ، هرلحظه میخکوب می کند دلم را ؟

با کدام طوفان عهد بسته ای ؟دیوانه می شوند موج ها در این دل طوفان زده !

کی ، کجا بر دلم نشسته ای ؟ای غریب ترین ، سرخ ترین لاله ی پرپر .. 

 کدام کینه بر جانت زخم زد ؟کدام مهربانی بر دل من مرهم خواهد نشاند ؟

می گویند : نیستی .. می گویم : تازه هست شده ای ..

روییده ای در سرزمینی به تقدس دلها 

 

پی نوشت : لحظه ای از فکر شهید احمدی روشن و خانواده اش بیرون نمی روم ... 

پی نوشت :

بهار رامدیون شهدا هستیم 

بهار را مدیون دلتنگی کودکانشان ،

ناله های مادرانشان ، بغض فروخورده ی پدرانشان ،

بهار  را .. بهار را مدیون شهداییم .. فراموشمان نمی شود . 

 



برچسب‌ها: دلنوشته های جویبار
+ تاریخ شنبه 90/12/20ساعت 5:19 عصر نویسنده جویبار | نظر

دعای عظم البلا