به نام خدایی که در این نزدیکی است .
کپک زده نان آرزوهایم
بوی نا می دهد تمام پستو های دلم
امروز ، "فردا" از دستم افتاد و شکست
امروز خسته ام از هر چه هست
...
خسته ام ،دل شکسته ام
آتل نمی خواهد این شکستگی
مدتهاست
بی بهانه ، بی جنبش و تحرک است
دست نا امیدی چشمانم ،
در میان این شکسته - پاره ها
نشان تو را می کاود
نام تو را می کاود
افسوس ...تو را...
هنوز ... تو را ...
.....نمی یابد
....
پ.ن 1: اگر واژه ها پریشان تر از همیشه اند...
تقصیر من نیست کار این شکستگی است :(
پ.ن 2: