سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام خدایی که در این نزدیکی است . 

کپک زده نان آرزوهایم

بوی نا می دهد تمام پستو های دلم  

امروز ، "فردا" از دستم افتاد و شکست 

امروز  خسته ام از هر چه هست

...

خسته ام ،دل شکسته ام 

آتل نمی خواهد این شکستگی 

مدتهاست

بی بهانه ، بی جنبش و تحرک است 

دست نا امیدی چشمانم ،

در میان این شکسته - پاره ها 

 نشان تو را می کاود 

 نام تو را می کاود

افسوس ...تو را...

هنوز ... تو را ...

.....نمی یابد 

....

پ.ن 1: اگر واژه ها پریشان تر از همیشه اند...

تقصیر من نیست کار این شکستگی است :(

پ.ن 2:



برچسب‌ها: شعرکوتاه
+ تاریخ جمعه 90/12/12ساعت 9:50 صبح نویسنده جویبار | نظر

دعای عظم البلا