به نام خدا
گاهی احساس پروانه را
در طواف شمع ،
یا حس کویر را هنگام
پایکوبی قطره های باران ،
..می فهمم..
عشق را اما اصلا نمی فهمم!
من سنگینی کوه را روی شانه های احساس،
گرمی اشک را روی گونه های قلم
می فهمم ...
عشق را اما اصلا نمی فهمم !
من ضربان ثانیه ها را در قلب زمان ،
من نگاه زمین را به سمت آسمان می فهمم
عشق را اما اصلا نمی فهمم!
من قنوت گل را هنگام نماز باران ،
من تپش قلب هوا را،
هنگام رقص قاصدک ها می فهمم.
عشق را اما اصلا نمی فهمم...
نمی فهمم!