وقتی باران بیاید,چشم هایم را تا انتها خواهم گشود و مانند سهراب آن را در رلال باران خواهم شست و از چشمم راهی می گشایم به سوی دلم. ابرهایی در هم پیچیده و آبستن باران را به مهمانی دلم فرا می خوانم . تا هر آنچه تیر گی است از چهره دلم بشوید و آنگاه که باران تمام شد ,خورشید پاکی ها در زوایای دلم بتابد. کاش باران ببارد......