به نام خدایی که در این نزدیکی است .
نـــامــــت از روز ازل بود تســـــلا مادر!
چشمهــایـــــت در ِ اســرار ِ تـــولا مادر !
چادرت خاک به سر می کند انگار هنوز
وقتی از کوچه تو رفتی به تـقـــلا مادر !
آتش از شرم دوچشمت به خودش می پیچد
می رود در پـــس دیـــوار به نجــــــوا مادر !
دستهایی که تو را غرق کبودی می خواست
تا ابـــــد پـــرشــــده از لعنت دنـــیا مادر !
آسمان لحظه ی نیلی شدن صورت تو
شده بود از غم و اندوه ، چو مولا مادر !
تاب می خورد زمین تا که بگوید با تو
شده گهواره ی محسن پُـرِ ِ لالا مادر !