به نام خدایی که در این نزدیکی است
دلت از خانه ی خورشید چـــراغانی تر
سایبان ِشب ِ احساس ِ تو بارانی تر
واژه ی ماه ِتــــو درچاه نیفتد هرگز
یوسف ِ روی تو هر ثانیه کنعانی تر
دفتر شعر تــو از قول و غزلها پُــر باد
کودک ِطبع تو هر لحظه دبستانی تر
وغزل هـــــای دلت پر زصمیمیت صبح
سجده های شب تو از همه عرفانی تر
آسمانی شوی از یُمن ِقدوم ِخورشید
نیمه ی ماه در ایام ِ تـــــو ، شعبانی تر
پ.ن : پیشاپیش فرارسیدن نیمه ی شعبان مبارک باد
پ.ن : این شعرتقدیم به
خواهران خوبم : هــــــــــــور و سکوت خیس عزیز
به نام خدایی که در این نزدیکی است
واژه ها که دوره اش می کنند
می گریزد
مبادا حرفی بزند بی لهجه ی باران!
منظره ها که برای تماشا به پنجره ها می کوبند
چشم هایش را می بندد
مبادا چیزی ببیند غیر تکرار آسمان !
دلتنگ که می شود
شعر نمی خواند
مبادا غزلی بخواند بی قافیه ی باران !
ابرها که به حال و هوایش هجوم می آوردند
نمی بارد
مبادا ببارد ، بی شیوه ی باران !
دلم را می گویم
دلی که لابلای ترک های کویر گیر افتاده است !
به نام خدایی که در این نزدیکی است
این روزها هرجا که میروی پر است از عکس ها
عکس هایی از همه رنگ ، از همه جنس !
بعضی ها پشت و روی عکسشان یکی است
حتی پشت عکسشان زیباتر است
بعضی ها هم ...
خیلی ها مثل من، دلشان می خواهد
پشت عکس ها را ببینند!
(برعکس خیلی های دیگر!)
این روزها آغاز داستان عکس هاست
خدا کند عکس ها ،
تصویر ِبرعکس ِ آدم ها
نـــ َــ ــباشـنـــد !
به نام خدایی که در این نزدیکی است
گرچـــه زنــدانی دستان ِ سیاهــید آقا
چون نسیمــی که وزد وقت پگاهــید آقا
دستتان گرچه هم آغوش غل وزنجیر است
دستـگیر فقــــــــــراییـد و پناهـیدآقا
کی شب تار قفس ، روح تو دربند کشید
مــاه رخشانی و افتاده به چاهــید آقا
چشم دارم صله ای زان دل دریایـی و پاک
که امید همه ی اهل گناهید آقا
باز دست من و دامان شکیبایی تو
از خداصــبر بر این بنده بخواهید آقا
پ.ن :
ما تمام وجودمان پر از عیب است و
شعرمان پر عیبتر ! آقا جان شما به کرمت قبول کن !
پ.ن :
از خواهر خوبم " هــــــور " به خاطر راهنمایی هاش ممنونم . اجرت با حضرت معصومه دوست گلم !
به نام خدایی که در این نزدیکی است
دل پر از اشتیاق است ،
دست پر از نیاز ..
روح دلش لک زده ،
برای یک پرواز
و ...بال !
و بالِ خسته ،شکسته ،
وبالِ گردن ِ این عقاب ِ سرگردان !
مـــــــرا به کـ ـــ ـوه برگردان!
به آسمان ،به بلندی
مرا به قله های روشن و رنگی
مرا به اوج پـــــریدن
مرا به ســـــربلنــدی
مـــــــرا به کـ ـــ ـوه برگردان!
به نام خدایی که در این نزدیکی است
مراقب بعضی چیزها باید بود
مثلا بغضی که توی گلویت نشسته است
نکند ناگهان سُر بخورد و برود پایین ،
ودر دلــــت جا خوش کند !
دل جای خوبی برای بغض نیست ....