به نام خدا
1
این خطوط ،
خو ش-نویسی درد است روی صورتت
دلگیر مشو !
درد ، زلال ترین صفحه ها را برای هنر نمایی اش انتخاب می کند .
..............
2
همان رنج ها هستند!
بر جان تو چنگ انداختند ،
بر صورت من خط !
.................
3
دستان غصه های کهنه ، بر بوم صورتت
خط می کشید
من کتاب ها می خواندم
میان خطوط چهره ات
.....................
4
عادت دارد کودک روزگار
به صورت همه ناخن می کشد !!
به نام خدا
گاهی احساس پروانه را
در طواف شمع ،
یا حس کویر را هنگام
پایکوبی قطره های باران ،
..می فهمم..
عشق را اما اصلا نمی فهمم!
من سنگینی کوه را روی شانه های احساس،
گرمی اشک را روی گونه های قلم
می فهمم ...
عشق را اما اصلا نمی فهمم !
من ضربان ثانیه ها را در قلب زمان ،
من نگاه زمین را به سمت آسمان می فهمم
عشق را اما اصلا نمی فهمم!
من قنوت گل را هنگام نماز باران ،
من تپش قلب هوا را،
هنگام رقص قاصدک ها می فهمم.
عشق را اما اصلا نمی فهمم...
نمی فهمم!
به نام خدا
گل کردی میان دست های کویر ،
تمام سبزه زارها غبطه می خورند به حال بیابان های مکه
خوش آمدی ای آسمانی ترین هدیه ی خدا به زمین .
به نام خدا
آغاز امامت حضرت ولی عصر عج مبارکباد .
من قول چشم های تورا به آیینه ها داده ام ،
آدینه ای برگرد !
.
مرا به غزل ها سپرده ای ؟
به واژه ، به آه ، به ناله ها ؟
من دل را به تو سپرده ام ..برگرد !
.
آه ، گناه ،... گناه ، آه ...
با این خشت ها دیوار ساخته ام
میان خودم وتو آقا..
برگرد!
.
تقویم ها هنوز شرمنده اند ...
جمعه ای به نام بازگشتت ثبت نشده !
.
تاریخ عشقت در دلم مبهم است ،
من به وسعت جغرافیای حضورت در وجودم می بالم .
.
پ.ن:
تیمم می کنم با عشق ،با آیینه، با آب
تیمم می کنم با آسمان ، با رود، با دریا
نگاهم کن!
تو ای آبی ترین ،
شرجی ترین احساس دلتنگی
نگاهم کن !
وضو خواهم گرفت آرام با
یک قطره از صهبای چشمانت
نگاهم کن ...نگاهم کن !
به نام خدا
هشتمین روز از دومین ماه زمستان بود ، آدینه ای دلگیر ، میان ندبه های در گلو مانده ی من ،
تو آهنگ سفر کردی . .. و من ناگهان تنها میان کولاک نبودنت ، زمینگیر شدم .
یکسال است ناباورانه به دنیایی نگاه می کنم که تو در آن نیستی ..
وفقط تو می دانی وخدا و من ، که در این یکسال چه بر من گذشت !..
اینک اما بگذار سکوت کنم .... بگذار اشک هایم را ، بغض هایم را ، همه ی دلتنگی هایم را سکوت کنم .
بگذار سکوت کنم به احترام مولای بزرگواری که در پنج سالگی ، پدری بیست وهشت ساله از کف داد ..
راستی هشتمین روز ربیع بود .. وآدینه ای دلگیر ..
بگذار سکوت کنم پدر جان ! می دانم گریستن در مصیبت های ائمه را دوست داشتی ..
پس بگذار برای مولایم بگریم .. .
پ .ن 1: ...
پ.ن2 : پدر یکسال است که رفته است ..و اما خدا همیشه بوده وهست ...
و فرشته هایی به مهربانی دوستانم ، برای تسکین آلام من فرستاده است ..
پس هر چه حمد است برای خداست.
به نام خدا
آمدنت اگر طاق ایوان همه ی کسراها را به لرزه انداخت ،
رفتنت ارکان همه ی دل های آزاده را ویران کرد .
آمدنت اگر فروغ آتشکده های بی دینی را فرو نشاند ،
رفتنت آتش به هستی همه ی کائنات زد !
ای بهانه ی آفرینش ، ای مهربانی خدا بر جهانیان
تا همیشه ی تاریخ ، شکایت نبودنت را به درگاه او می بریم .
الهی الیک اشکو فقد نبینا ...
پ.ن: رحلت جانگداز رسول گرامی اسلام (ص) و شهادت مظلومانه ی امام حسن (ع) وامام رضا (ع) تسلیت باد .
ودر این روزهای پر از ماتم ...التماس دعا