به نام خدایی که در این نزدیکی است
باز دیشب با خیالت کوچه باغ آسمان
پر زگل ها شد ، پر از فواره شد
باز نامت آمد و در چشم من طوفان گرفت
چشمه ها جاری زسنگ خاره شد
راستی ای مهربانتر از همه عالم به من
کی غم دوری سر آمد، درد هایم چاره شد؟
نازنینم قلب من کوچکتر از سودای توست
این سر سودازده از عشق تو آواره شد
می نشیند بر سر راهت همه ساعات عمر
گویی از وقتی نبودم قلب من این کاره شد !
+
تاریخ دوشنبه 93/2/29ساعت 5:33 عصر
نویسنده
جویبار
|
نظر