به نام خدایی که در این نزدیکی است
اللهم عجل لولیک الفرج
یلدا می آید
شب تا می تواند ، می ماند ،
تا می تواند پایداری می کند
اما کیست که نداند نور
بر تاریکی همواره پیروز می شود ؟
خورشید از پس بلندترین شب سال
سر می زند ، و سپیده را به دنیا هدیه می کند
تا ...
تا یک بار دیگر ثابت کند
شب غیبتت گرچه سالهاست ، به درازا کشیده است
خورشید رویت سرانجام خواهد تابید
و دنیا را پر از روشنی خواهد کرد .
یلدا مرا بیشتر به یادت می اندازد!
پ.ن : امشب برای پایان یلدای غیبتش دعای فرج بخوانیم ...
پ.ن : گرچه همزمانی یلدا و اربعین ، شادی ها را کمرنگ می کند
ولی گرمای مهربانی و آرامش را در کنار خانواده برایتان آرزو دارم !
به نام خدایی که در این نزدیکی است
پیچک های شهر ،
آی پیچک های زیبای شهر
که تکیه کرده اید به دیوارها
زیباییتان افزون
سبزینه هاتان پررنگ باد
آی ، ای پیچک ها
که چشم ها را می نوازید
و خیال آدم را می برید به چمن زار
به علف زار
به بوی تازه ی سبزه زار
این دیوارها که ایستاده اند پشت شما
، فقط دیوارند ، دیوار !
و دیوارها حتی اگر شیشه ای باشند
نسبشان می رسدبه سنگ !
حواستان هست ؟
این ها صورت آسمان را هم خراشیده اند
آی پیچک ها که جای پایتان
مانده روی تن دیوارها
خورشید با لبخندش نشسته آن بالا
گام هایتان استوار !
راهتان پر رهرو باد !
به نام خدایی که در این نزدیکی است .
درد ها را یکی یکی
می شمرم
نبودنت
نبودنت
نبودنت ...
و دیگر هیچ !
به نام خدایی که در این نزدیکی است
زخم ها اگر تازه باشند
حرفهایشان آدم را می سوزاند
مثل این که فاصله ی میان کلمات را آتش ریخته باشند !
و اگر کهنه باشند
این فاصله ها از درد پر می شوند .
حرف زخم ها بیشتر اوقات
طعم تلخ می دهد
گاهی آنقدر تلخ
که تا ته گلوی جان آدم را پر می کند .
و کدام شیرینی است
که از پس این تلخی برآید ؟
فهمیدن زبان ِ زخم ها کار زیاد سختی نیست اگر
یک بار زخم زبان شنیده باشی !
به نام خدایی که در این نزدیکی است
پروانگی اش را فراموش نمی کند
پروانه ای که
بالهایش زخمی است !