سلام
اينبار درست وقتي که داشت يخ تنم با گرماي بودنت آب مي شد....چشم هايم سوخت...وقتي که نگاهم به دست هاي زخمي ات افتاد............کمي آرام تر گندم ها......دست هاي پدرم از جنس داس نيست.....کمي آرام تر گندم ها....