• وبلاگ : قـــنوت جـــويبــار
  • يادداشت : اسباب بازي هاي من ودخترم
  • نظرات : 4 خصوصي ، 12 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + خانم معلم بندري 
    سلام
    حالتون چطوره ؟
    خيلي جالبه ، بخش کامنت هاي پست اول رو که ميخوام باز کنم نميدونم چرا باز نميشه و به جاش صفحه ياهو باز ميشه


    پستتون خيلي زيبا بود ولي يه نکته که از کودکي خودم تجربه اش کردم اينه که : وقتي من کودکي ميکردم جنگ بود و هر روز شهيد ميآوردن . مادر من هم مثل اين مادر همش اه ميکشيد و با خدا تو آسمون حرف ميزد . من که پنج شش ساله بودم فکر ميکردم خدا تو آسمونه و درست مثل اين بچه خيلي ازمون فاصله داره . ولي جدا از اين فاصله اش وقتي سوار تاب ميشدم و همينجور که ميرفتم و ميومدم بزرگي آسمون رو که ميديدم اين حس بهم دست ميداد که خدا از همه بزرگتره و حتما خيلي خوبه که خونه اش تو آسمونه .
    از يه جهت عظمت خداوند از اين طريق واسه من تداعي ميشد .

    ممنونم ازتون
    پاسخ

    سلام .ممنونم . دقيقا براي تداعي همين عظمته كه سرمون هميشه موقع دعا به سمت آسمونه . نمي دونم اين اشكال كه مي فرماييد از كجاست ؟ خود قالب هم مشكل داره...!!! به هر حال ،ممنون كه آمديد واز نظر قشنگتون هم ممنون.