سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

به نام خدا

1

...رعد بود صدایت ،

 پیچید در گوش واقعه ...

و پیچید سیاهی ها را درهم .

باران آگاهی بارید ..

سبزینه ها سر بر آوردند ... 

..............

2

در گوش جگر گوشه ات چه خواندی

که سکوتش فریادی شد در گوش دنیا ...

.................

3

میان بغض هایت ، صلابت زنی را دیدم 

که شیر مرد می آفریند .

...............

آفتابگردان ها همه چشم بر  گلت دارند 

بگو این خورشید، از کدام چشمه ،

نور نوشیده بود ؟

...............

4

دلت روشن !

ماهی که از خانه ات بر آمد ،

"برگزیده" شد در قاموس " احمدی"،

عالمی را" روشن" کرد ..

.....................

5

ای ردای زینبی بر دوش 

تمام واژه های حماسی آماده اند

تا شعر تو را بسرایند 

سخن بگو !

...................

پ.ن: این پست دلنوشته ایست تقدیم به پیشگاه مادر بزرگوار شهید احمدی روشن .. 

پ.ن : ....و  صلابت فریادت مادر! کم از سرخی خون شهیدت نداشت ... 



برچسب‌ها: شعرکوتاه
+ تاریخ سه شنبه 90/12/2ساعت 2:35 عصر نویسنده جویبار | نظر

دعای عظم البلا