سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام خدا


تناقض

به تقویم نگاه می کنم: هنوز سالی از رفتنت نگذشته است...

به آینه نگاه می کنم : سالهاست که رفته ای....

به دلم نگاه می کنم: هرگز نرفته ای....

**************************

سدمعبر

میانه ی راه نشسته ای ، 

کمی کنار تر بنشین 

راه را بر هوای تازه بسته ای ...ای بغض!

*******************************

انتظار

در مبهم ترین نقطه ی تلاقی خطوط جاده 

در زلالترین لحظه ی بارش لطیف شفق ، 

روی گونه های زمخت زمین 

به انتظار ایستاده ام

بازگشتنت محال است 

آمدنم حتمی است ..بی تابم...

*****************************

پ .ن: کی رفته ای زدل که تمنا کنم تو را؟



برچسب‌ها: شعرکوتاه
+ تاریخ چهارشنبه 90/9/2ساعت 11:50 صبح نویسنده جویبار | نظر

دعای عظم البلا